احتمال زیاد همتون عروسی رفتین و دیدین که به طرز وحشتناکی غذا دور ریخته میشه. این بار نمیخوام از پنجره اسراف به قضیه نگاه کنم، از پنجره انسانیت که داره یواش یواش پایه هاش سست میشه...

ایده این نوشته رو چند سال پیش مامانم داد که میگفت تو عروسی همه ریخته بودن کلی گوشت و جوجه و مرغ برداشته بودن و نخورده کنار بشقابشون مونده بود. میگفت چقدر ما بی رحم هستیم که یه حیوون رو توی بدترین شرایط نگهداری میکنیم و به حالت بد میکشیمشون و آخر سر نمیکنیم حداقل بخوریمشون، میریزیمشون دور! چرا؟ چون آبرو داریم، زشته یک یا دور جور غذا باشه، باید 10 تا باشه، اونم چند برابر ظرفیت معده سه نسل مهمون ها تا آبروی ما حفظ بشه.

توی دانشگاه و ادارات دولتی یه نگاه روی میزهای سلف بنداز، پر از غذاهای نصف کاره... چرا؟ چون زورم اومده بگم یکم کمتر بریز برام، چون ترسیدم دوستام بهم بگم سوسول رژیم گرفتی و اینا. یا توی خونه موقع مهمونی کلی مواد غذایی دور ریخته میشه که آبروی ما حفظ بشه. چون اگر یه دیس پلو اضافی از سر سفره برنگرده همه میگن نداشته غذا درست کنه.

اون برنج و لپه و سبزی هم که داره از بین میره فکر نکنید که گیاهه و نمیفهمه، قسمت زیادی از مزارع قبلا جنگل و مرتع بوده و بعد از تبدیل اون به زمین کشاورزی کلی حیات گیاهی و جانوری اونجا نابود شده.

این آبرو دقیقا چیه؟ جلوی کی باید حفظ بشه؟ کسی که نمیفهمه من حاضر نشدم برای اینکه تو پشتم حرف نزنی، یه مرغ بیشتر بندازم تو سطل بذار بره همه جا بگه فلانی گدا بازی درآوورده، چون تو یه جون نجات دادی و اون چند تا مغزو آلوده کرده! برای چیزهایی که فکر میکنیم درسته باید بیشتر  بجنگیم و از لوم لائم نترسیم، چون همیشه هست...

/تمام./