نگاه به روزمره، از پنجره ای که "شاید" تا به امروز رو به ما بسته بوده است

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «راهکار» ثبت شده است

سه شنبه, ۲۳ تیر ۱۳۹۴، ۱۲:۰۰ ب.ظ جناب ss
راهنمای مواجه با "خودم" در شرایط بحران

راهنمای مواجه با "خودم" در شرایط بحران

برخلاف چیزی که شاید تا الان از من دیده باشید یا از نوشته هام برداشت کرده باشید، من به شدت احساسی هستم. نمیگم خوبه یا بد، فقط میدونم هست! چیزای ساده کاری با من میکنه که از غصه میترکم. هر بار که یه چیزی از جانب افراد دیگه برام اتفاق میوفتاد و بهم میریختم، شروع میکردم به انجام یه سری کارها. مهمترین اش دل کندن بود. چون حس میکردم که چقدر توی دنیا غرق شدم که یه همچین چیزی منو انقدر عذاب میده! استاد اخلاقم حرف قشنگی میزد، میگفت:

اگر ظرفیتت قدر یه کاسه باشه، یه سنگ ریزه بندازی توش سونامی رخ میده، اما اگر قدر دریا باشه، اصن نمیفهمیش!

خب دل کندن چطوری؟ یهو میرم نصف فیلم هام و اهنگ هام رو پاک میکنم... فید هامون رو کم میکنم، مطالبی که توی شبکه های اجتماعی دنبال میکردم یا گروه هایی که عضو بودم رو ترک میکردم! اما... یه حرکت فواره ای بود. به سرعت میرفتم بالا، با سرعت میومدم پایین. دلیل اصلی این مشکل این بود که یه چیزی که حذف بشه، اگر براش جایگزین نذاری، یا برمیگرده بر موضع اول یا به تجربه میره یه چیز بدتر رو تجربه میکنه!

شرایطی این چند وقت برام رخ داد که دوباره اینطور شدم. ولی خب بهتر دیدم به جای اینکه حرکت های ناگهانی بزنم، بشینم برای خودم راهنما یا به قول فرنگی ها manual بنویسم. خیلی وقت پیش توی وبلاگ جادی این نمودار رو دیده بودم و از اونجایی که خیر سرمون ما هم گیک هستیم و این شرایط هم شرایط تکراری هست، تصمیم گرفتم راهنمای خودم رو برای خودم بنویسم.

geeks-and-repetitive-tasks

اولین کاری که کردم این بود که اورنوت عزیز رو باز کردم و یه یادداشت جدید درست کردم: "راهنمای مواجه با خویشتن تحت بی توجهی ها"

چک لیستش رو فعال کردم و دونه دونه نوشتم چیکار باید بکنم، اول اینکه هدف من از این کار چیه، میخام به کجا برسم، با چی میرسم و چجوری میرسم. موارد رو دونه دونه یاداشت کردم. 

moleskine_evernote_business_notebook

عصرش دیدم یه حالت لشی تو تنم هست که حال هیچ کار ندارم، رفتم دوباره سر اورنوت و این دفعه " کارایی که میتونی وقتی حال نداری انجام بدی" رو ایجاد کردم. مواردی مثل گرد گیری و مرتب کردن اطراف و از این دست چیزا رو نوشتم توش. 

در برنامه ام هست برای مواقعی که سبز میشم هم یه دستور العمل بنویسم. چون یه چیز تکراریه و راه حل تکراری داره، اما توی اون حالت که باشی یادت نمیاد قبلا چیکارا کردی. به نظر خودم کار بزرگی برای خودم انجام دادم...

پیش به سوی دریا شدن...

۲۳ تیر ۹۴ ، ۱۲:۰۰ ۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
جناب ss
دوشنبه, ۶ بهمن ۱۳۹۳، ۱۰:۱۲ ب.ظ جناب ss
از کنار مسایل کوچیک ساده نگذرید-3

از کنار مسایل کوچیک ساده نگذرید-3

روزانه چقدر با رقم های غیر رند سروکار داریم؟ چقدر تا حالا بهشون توجه کردیم؟
امروز یکی از بچه ها اومد و گفت که رفته چهار تا برگه کپی گرفته شده شده ٢٨٠ تومان. میگفت الان من چجوری پول اینو بدم اخه. یا کرایه تاکسی هایی که به طور معمول میدیم، معمولا یه ٢٥ تومان یا بدهکاری یا طلبکار. یا این سیستم تبلیغاتی که جدیدا تو کشور ما هم داره رشد میکنه و قیمت چهار هزار تومانی رو میزنیم ٣٩٩٩ تومان که واقعا از دید تبلیغاتی تاثیر داره. طرف اون 3 اول رو میبینه و حواسش پرت میشه بهش... در واقع گولش زدی! اگرم میگی گولش نزدی باید اون 1 تومان رو بدی بهش. و شاید  از همه مغفول مانده‌ترش تجربه خودم هست. داشتم بنزین میزدم و منتظر بودم برسه به ٢٠٠٠٠ تومان که بدلیل اینکه این نازل ها خیلی دقیق نیست یکم پرید و شد ٢٠٠٤٠تومان. موقع حساب کردن من ٢٠ تومان دادم ولی طرف گفت که بقیه اش هم بده... اولش من گفتم بیخالش بابا، این چقدر مگه تو برات تو تاثیر داره، ولی طرف گفت که دیگه انقدر با اطمینان از بیست هزار تومن رد نشو که گیر 40 تا تک تومنی نشی!
همه اینا با هم بگیری قیمتش اصلن قابل بحث هم نیست... اما، دیدت رو دید بلند مدت و تعداد مشتری رو زیاد بکن ببین تو عرض یکسال چقدر میشه... و هر میزان که شد این پول، پول مشکوکی هست و در مواردی حرام. حرام هم اون وقتیه که اطلاع ندی به طرف طلبکار. همین که بگی آقا من پول خرد ندارم، راضی هستی؟! خودش کار رو حل میکنه. دو کلمه حرف ساده اس... ولی خیلی از ما نمیزنیم، یا نمیدونیم، یا حال نداریم، یا فک میکنیم آبرومون میره و از این حرفا. راه حل دیگه اش استفاده از کارت خوان هست. اونجا میشه رقم دقیق رو بزنی، 20040،3999 و از این جور رقم ها محدودینی نداره. 
چیزای ساده، گاهی راه حل های ساده ای داره، فقط باید دیدشون، همین!
/تمام./
۰۶ بهمن ۹۳ ، ۲۲:۱۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
جناب ss