نگاه به روزمره، از پنجره ای که "شاید" تا به امروز رو به ما بسته بوده است

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ترس» ثبت شده است

شنبه, ۸ فروردين ۱۳۹۴، ۱۲:۵۷ ق.ظ جناب ss
دیالوگ 2: شَرِ کسی رو یا ببخش یا فقط به خودش برگردون

دیالوگ 2: شَرِ کسی رو یا ببخش یا فقط به خودش برگردون

+  زن جنتی مرده!

 -  اِاِاِ، کی؟

+ همین دیروز، پریروز.

-  فقط به احترام پسرش چیزی بهش نمیگم...

+  با جنتی مشکل داری به زنش چه ربطی داره؟ چرا الکی پسرش رو بهونه میکنی؟ شدی مثل کسایی که با یکی دعواشون شده فحش خواهر و مادر میدن... به اون بنده خدا ها چه! اگر زورت به یکی نمیرسه چرا بقیه از بقیه مایه میذاری؟؟

پ.ن: فیلم پرویز یه همچین فضایی داره...

۰۸ فروردين ۹۴ ، ۰۰:۵۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
جناب ss

مطلب مهمان قبول میکنم اما نویسنده مهمان نه!

     با اینکه دیر به دیر آپدیت میکنم اما مطالبی که درفت میکنم که بعدا بنویسم و یا توی دفترچم یادداشت میکنم زیاده. یعنی به اندازه هفته ای یکی دو مطلب هست. هدفم از پذیرش نوشته مهمان این نیست که آپدیت وبلاگ زیاد بشه و مطمئنا الان که دارم این نوشته رو مینویسم دوست ندارم وبلاگمو با کسی به اشتراک بذارم و چند نویسنده ایش کنم ولی چون اثر خوب نوشتن رو دیدم و همه هم به این نکته اذعان دارن که خیلی روی پیشرفت آدم هم توی حرف زدن و هم توی فکر کردن اثرگذاره این نوید رو میدم که کسایی که وبلاگ ندارن و در واقع جرات نوشتن رو هنوز ندارن، به عنوان جرقه اولیه و راه انداختن موتورشون من براشون یک یا چند فرصت در نظر میگیرم. مطلبم هر چی میخاد باشه ولی خب با مشی وبلاگه من در تقابل نباشه. اینم منوط به اینه که حدودی از چیزی که میخواهین بگین رو برام میل کنین و بعد من اوکی اینا بدم برای پروراندن مطلب توسط شما.

     مشکلی که ما توی وب فارسی داریم اینه که تنوع در گفتار و اشتراک تجربه ها نداریم. مثلا منی که دوسال انجمن علمی بودم نمیام بهتون بگم چی شد، چی عایدم شد، چیکارا کردم و... این هم به من کمک میفهمم چیکارا کردم و ذهنیتم نسبت به خودم اصلاح میشه و هم کسی که دوست داره کاری کنه و یا داره انجام میده از تجربیات من استفاده کنه. مثلا الان دو تا از دوستام که هر دو اسمشون امیر هست، یکیشون دبیر انجمن علمی عمران امیر کبیره و یکی علم و صنعت. من با جفتشون بودم و میدونم قبلش توانایی مدیریت و کنترل تیم نداشتن و الان حتما با پارسال تفاوت میکنن ولی ندیدم بیان چیزی از این تجربیاتشون بگن، چقد سختی کشیدن و اینجور حرفا.

     خلاصه اگه وبلاگ قدیمی دارین برین تجدیدش کنین و اگرم ندارین من با شرایط بالا در خدمتم!

پ.ن: اگر کسی دعوتنامه برای سیستم بیان میخواد توی کامنت ها بگه چون من 9 تا دارم.

۳۰ تیر ۹۲ ، ۱۷:۵۸ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
جناب ss

بی پروا بگم، میترسم!

    کلی آهنگ، کتاب و فیلم و عکس جالب آماد کرده بودم که روی وبلاگ باهاتون به اشتراک بذارم اما نشد چون ترسیدم. رک و راست بهت بگم که میترسم، وقتی یه چیزی به شما بدم من مسئول اون هستم که شمارو باهاش آشنا کردم و از این مسئولین میترسم. راجع به چیزای خاصی حرف نمیزنم، هر چیزی. میترسم  وقتی در حال گوش کردن آهنگیه که من بهش دادم و فیلم به سفارش من میبینه میتونسته کار مفید تری بکنه، یا مثلا اگه این نبوده از روی بیکاری ممکن بوده یاد خدا بیوفته و میترسم از اینکه این فرصتو از بقیه بگیرم.حالا عکس العمل طرف چه غفلت باشه، چه کاره بد، چه کار بیهوده. 

    من به قدر خودم گناه و اشتباه دارم و نمیخام برام توسط بقیه مشکل ایجاد بشه. حوصله به دوش کشیدن اشتباه بقیه رو ندارم. از اینکه من یه حرف بزنم و طرف توی فانتزیش یه چیز بد برداشت کنه، میترسم چون باید جواب پس بدم.شمایی که منو میشناسین میدونین که من عاشق اشتراک اطلاعاتم و کافیه بفهمم طرفم نمیدونه یه چیزی رو، بمبارونش میکنم و دوست دارم اطلاعاتمو رایگان در اختیار بقیه قرار بدم  که این اخلاقم با این منطقم خیلی وقتا تو روی هم وایمیستن و من زجر میکشم. و صبر میکنم به همون معنای گیاه بدمزه، عذابم میده ولی خب انگار چاره ای نیست. شاید بگین داره زیاده روی میکنه و همش تخیله ولی متاسفانه اینو وقتی فهمیدم که دیدم داره اتفاق میوفته. وقتی عکس العمل در قبال چیزایی که به بقیه دادم رو دیدم و برداشتی که ازشون شد واقعا کف کردم. یه موقع فکر میکنم که من در مورد وبلاگ مسئول نیستم چون کسی که اومده خونده و اشتباه کرده مسئوله و من مجبورش نکردم، اما بعدش میگم که اگه این نبود که نمیتونست بخونه پس مسئولم. فرقی نداره من یه چیز رو مستقیم بهت بگم یا بهت بدم و یا اینکه غیر مستقیم از حرفام و کارام برداشت بشه، چون  از من به تو یه چیزی رسیده. حتی شده وقتی یه تورنت دانلود کردم و مراما باید seed بکنم چون یکی هم برای من اینکارو کرده، اول باید مطمئن بشم که توش چیه بعد انجام بدم.

    چند وقتیه دارم روی این داستان کار میکنم. البته از دستم در میره اما سعی ام رو دارم میکنم. در کنار اون دارم سعی میکنم از این ایمیل های شایعه و اینا رو پخش نکنم، جک برای کسی نفرستم و اگه برام فرستادن برا کسی نخونم، مطالبو با منبعشون بگم و از این جور کارا. خیلی در مورد لینکی که به اشتراک میذارم فک میکنم تا محتوای دو پهلو نداشته باشه. جالبتر از اون از این ترسم میترسم که یه وقت میتونستم یه حرفیو بزنم که من فک میکردم ضررش بیشتره ولی برا یکی نفعش بیشتر بوده و اینجاست که رسما هنگ میکنم. توی یکی از داستانهای مستور بود، یکی از شخصیت ها حرفی زد که حرف دل منم بود "اگر کسی روزی حداقل یه بار گریه نکنه دیوونه اس" و الان میفهمم که قطعا همینطوره و ما نیز دیووانه ایم و چون همه دیووانه هستن ما نمیفهمیم چون یعرف الاشیا بالاضدادها نقطه

۲۱ تیر ۹۲ ، ۰۲:۲۹ ۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
جناب ss