استاد درس پی ما یه پروژه اختیاری برای ترجمه کتابی که داره ترجمه میکنه داده و در ازای ترجمه و تایپ و ایناش 1 نمره میده. ولی خب سر کلاس چند بار گفت هدف من این نیست که برین بدین یکی دیگه ترجمه و حتی تایپ بکنه، در واقع میخواد علاوه بر اینکه کار خودش راه بیوفته، یه مزیتی هم به بچهها برسونه.
حالا اینا رو برای چی گفتم؟ دیشب یکی از بچه ها اس داد که توی سال پایینی و یا بالاییها که کسی رو میشناسی که با قیمت منصفانه ترجمه منو اوکی کنه؟ منم بهش گفتم که میشناسم ولی استاد گفته که به "ترجمه تو" قرار نمره بده و نه به "ترجمه"و این کار درستی نیست. بعد اون پرسید که مگه اون میفهمه که من ترجمه کردم یا نه؟ من هم این دیالوگ بینظیر از جدایی نادر از سیمین رو براش فرستادم:
نادر: ایشون یه دلیل برای من بیاره چرا باید تو این موقعیت پا شیم بریم خارج؟
سیمین: تو یه دلیل بیار چرا باید بمونیم؟
نادر: من هزار تا دلیل برات میارم.
سیمین: یکیشو بگو.
نادر: یکیش پدرم. من پدرمو نمیتونم ول کنم، بازم بگم!
سیمین: ولی زنتو میتونی ول کنی!
نادر: من کی تو رو ول کردم؟ تو منو کشوندی دادگاه، تو برای من دادخواست طلاق فرستادی.
سیمین: اون میفهمه که تو پسرشی؟
نادر: من که میفهمم اون پدرمه!
از ویکی گفتاورد
بعدش بهش گفتم: اینم مثل همونه، تو خودت که میفهمی اون به "ترجمه تو" نمره میده... خلاصه انگار طرف با حرف من قانع نشد و گفت حالا یکی با انصاف معرفی کن و هیچ بازخوردی به حرف من نداد. منم صریح بهش گفتم که بهت معرفی نمیکنمش.
امروز هم با امیر داشتم بحث میکردم سره این داستان. اون اعتقادش این بود که استاد میخواد کتابش ترجمه بشه و کاری نداره به این حرفا، ولی خب این حرفش قابل قبول نیست چون خودش چند بار تاکیدکرد که خودتون ترجمه و تایپ کنید. بعد گفت که اگه اینجوری هست که کپ زدن تمرین هم همینه، که خودت(من) هم کپ میزنی. من حرفش رو 100% قبول دارم. این کار اشتباهیه. یکی از دوستام هست که واقعا به دلیل اینکه کپ زدن مشکل داره همه تمریناشو حتی توی خستگی زیاد هم خودش حل میکنه. ولی بحث اینجاس که اون کار اشتباه، ولی آیا این اشتباهی که من کردم مجوز اشتباه بعدی رو به من میده یا نه؟ یا اینکه باید اونو درست کنم؟ همونطور که قبلا توی پست دروغ عادیه نه؟ گفته بودم نباید از جهل آدما برای منافع شخصی سوء استفاده کرد. واقعا همین یه جمله کلید همه مشکلات هست:
اون نمیفهمه ولی من که میفهمم!!
بعد گفت که ما که پیغمبر زاده نیستیم. مشکل اصلی من دقیقا همین جاست. چرا دیدگاه 0 و 1 حاکم شده بر جامعه ما(شاید جهانی باشه، ولی من فعلا از ایران خبر دارم)، یا باید خوب بود یا باید بد. واگر بدی کار خوب بتونه بکنه پسندیده نیست و اگر خوبی کار بدی بکنه دهنش رو صاف میکنیم. من مطمئنم نسبت به شناختی که از خودم دارم بده هستم و تعارفم با کسی ندارم. ولی نمیدونم چرا وقتی میخوام یه کار درست انجام بدم انقد در مقابلش موضع گرفته میشه! توی پست بعدی درباره حذف پزشکی و داستان هایی که پیش اومد براتون میگم. اونجام دقیقا اینجوری شد. ببینید، من آدم اخلاق مداری نیستم، ولی دارم تلاش خودمو میکنم، تو هر ده تا شاید بتونم جلوی یکیشو بگیرم ولی خب جلوی یکیشو میگیرم. بابا کسی یه شبه به عرش نرسیده و پیغمبر زاده نشده،برای بالا رفتن از نردبون باید پا رو گذاشت رو پله اول. اصلا این مورد که گفتم بهانه ای بود که فقط بگم اشتباهای کوچیک برای ما عادی شده، یادمون رفته که اینا اشتباهه، چیزای کوچیکی هست که از کنارشون نباید ساده گذشت. نفس انسان ذاتا فراموش کاره و همه پیامبرا و امام ها هم که اومدن، قصدشون یادآوری فطرت ما بوده. لطفا به هم یادآوری کنید مسائل کوچیک رو، حتی اگر گوش نکرد... فقط یه مشکل اضافه برای کسی که این موضوع رو شنیده ایجاد میشه اونم اتمام حجت هست، یعنی اگر کسی چه این دنیا چه اون دنیا بهش گیر بده نمیتونه بگه نمیدونستم.
دوباره میگم، هدفم از نوشتن پست همونطور که گفتم اینه، لطفا از کنار مسائل کوچیک ساده نگذرید...